دلــــــپر

دلپر هنرت این است, داری دل پر اما -------- اوج هنر ان باشد, یابی به بیان راهی

دلــــــپر

دلپر هنرت این است, داری دل پر اما -------- اوج هنر ان باشد, یابی به بیان راهی

دلــــــپر

بی قرارم سالهاست..
دلپر از نا گفته هاست.

عجب ارامشی داری..
شهید ان دم که میبندی..
دو چشمانت به این دنیا...
و من ان لحظه ای که میگذارم روی خونت
بی خبر, این پای غفلت را...
و این یک خواب اشفته ست.. در ارامش خفتن
که سوزد صبح فردارا...
و میسوزد و میسازد..
وجودم را برای تازه تر گفتن..
برای تازه تر دیدن...
برای تازه تر خواندن...
برای تو شهید ای زنده ی والا ...
منم دلپر که میخوانم برایت هر دم از حالا...

پیوندها
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب


چکیده

آیات و روایات متعددی به دستگیری توانگران معنوی و مادی از ناتوانان سفارش می کند. این مسئله نه تنها در سخن، بلکه در عمل و رفتار پیامبر عظیم الشأن(صلی الله علیه وآله) و ائمّه اطهار(علیهم السلام) تبلور داشت، تا آنجا که هیچ گاه پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) به درخواست کنندگان «نه» نگفت. بارها حضرت علی(علیه السلام) نیاز دیگران را به خود و خانواده اش مقدّم داشت و ائمه دیگر نیز همین طور. این مقاله با تحلیل برخی از کارکردهای اجتماعی «اهتمام به امور مسلمانان» در پی آن است که برآوردن نیاز دیگران به زمان و مکان و فرد خاصی محدود نیست و در همه زمان ها و مکان ها جاری و اهمیت و جایگاه بسیار والایی دارد و البته با پیچیدگی و پیشرفت جوامع، اهمیت آن بیشتر شده و با توجه به کارکردهای مهم اجتماعی آن، نیاز است که نه تنها تک تک افراد، بلکه سازمان ها و مؤسسه های خیریه برای رسیدگی به مشکلات معنوی و مادی انسان ها اقدام کنند تا جامعه و مشکلات آن افراد را از رسیدن به کمال باز ندارد.

مهدی محمّدی صیفار



معنا و مفهوم «اهتمام به امور مسلمانان»

«اهتمام» از ماده «همم» (همّ)، مصدر باب افتعال است و هنگام استعمال در آن باب، به معنای «خواستن، دوست داشتن و آهنگ کردن» به کار می رود.1 «اهتمام» به معنای تلاش و کوشش، توجه و عنایت نیز آمده است.2 هرگاه کسی برای انجام کاری همّت گمارد و تلاش یا اقدام کند، اهتمام به کار کرده است.

واژه «امر» به معنای «کار، کار و بار، حال، شأن، حادثه و

پیشامد» آمده است.3 جمع «امر» ـ به این معنا ـ «امور» است.4 بعضی «امور» را به معنای «نیازها و مشکلات و گرفتاری ها» هم گرفته اند. این معانی از آنجا نشأت می گیرد که «امر» به معنای کار باشد; چرا که کار به معانی حاجت، احتیاج و

پیشامد ناگوار نیز آمده است.5

معنای کلمه «مسلمان» نیز روشن است; هر کسی به اسلام گرویده باشد به او «مسلمان» گویند.

در نتیجه، «اهتمام به امور مسلمانان» یعنی: تلاش و اقدام برای برآوردن نیازها و حل مشکلات مسلمانان. به عبارت دیگر، «اهتمام به امور مسلمانان» یعنی: «خدمت کردن»، و آن عبارت است از: اقدامی از سوی یک فرد یا سازمان در جهت تأمین نیازمندی های افراد یا گروه هایی خاص.6

«اهتمام به امور مسلمانان» مفهوم عامی است که مترادف های زیادی از جمله تعاون، خدمات اجتماعی، دیگریاری و رفاه اجتماعی را شامل می شود و تنها فرق اندکی با آنها دارد. «تعاون» به معنای یکدیگر را یاری کردن، همدستی و دستگیری آمده است.7 تعاون معنای یاری رساندن به دیگران و در مقابل، یاری گرفتن از آنها و کمک متقابل را می رساند. بنابراین، در تعاون، کمک متقابل وجود دارد و معمولا اقدامی جمعی در جهت هدف مشخص و مشارکت در نفع و حاصل به دست آمده است.8

در معنای «اهتمام به امور مسلمانان» کمک متقابل وجود ندارد، بلکه هر کسی یا گروهی مورد خطاب قرار گرفته است تا در حد توان، در تأمین نیازهای آنان بکوشد، بدون اینکه انتظار کمک متقابل داشته باشد. این معنا با «دیگریاری» مترادف است و آن کمک کردن به دیگران بدون داشتن انتظار یاری از کمک گیرنده یا بدون تصور سهم و نفعی است.9

«رفاه اجتماعی» جزو «سیاست های اجتماعی» است که دولت ها برای آسایش مردم جامعه خود به کار می گیرند و شاخص هایی برای آن تعریف کرده اند. علاوه بر دولت ها، سازمان های غیردولتی نیز تشکیل شده اند تا در جهت رفاه مردم جامعه بکوشند. چنین اقداماتی که هم از سوی دولت و هم سازمان ها و مؤسسه های غیردولتی برای تأمین نیازهای مسلمانان صورت می گیرد، از موارد «اهتمام» شمرده می شود. آنگاه که «خدمت» را به معنای «کارکردن برای کسی» بگیریم، «خدمات اجتماعی» نیز مترادف با «اهتمام» خواهد بود.

چند نکته

اول. اهتمام به امور مسلمانان، که در روایات به صورت جمع آمده، بدین معنا نیست که باید برای رفع گرفتاری های جمعی از مسلمانان کوشید و نه یک فرد. هم عقلا و هم نقلا ـ چنان که بعدتر در روایات دیگری ذکر خواهد شد ـ این عنوان فرد را نیز شامل می شود; یعنی کمک فرد به فرد یا جمع و یاری رساندن جمع (گروه، مؤسسه، سازمان) به فرد یا جمع یا اقدامات دولت برای تأمین نیازهای فردی و جمعی از موارد اهتمام شمرده می شود. حداقل سطح کمک به دیگری در رابطه با دو فرد معنا می یابد و میان آن دو کنش و واکنش رخ می دهد.

دوم. سفارش به تأمین نیازهای مسلمانان به عنوان وظیفه ای الهی به عهده هرکسی (اعم از فرد، گروه، جامعه و دولت) گذاشته شده و در آن نباید هیچ چشمداشت مادی در نظر گرفته شود. با توجه به اینکه افراد جمعی زندگی می کنند و وظایف و کارها میان افراد انسانی تقسیم شده است و هر کسی کاری بر عهده دارد، انتظار آن است که برای برقراری عدالت و رفع تبعیض و فقر و فساد و ایجاد همبستگی و الفت میان خود، به حل مشکلات مادی و معنوی یکدیگر اقدام کنند. وقتی پاداش اخروی و جهت الهی داشتن نیز مطرح می گردد، انسان ها باید بیشتر به یاری هم، بدون منّت، بشتابند و در انجام کار خیر، از همدیگر پیشی بگیرند و آنگاه است که انس و الفت میان آنان ایجاد می شود و بنیان های جامعه هرچه بیشتر استحکام می یابد.

سوم. متفاوت بودن استعدادهای انسانی، منزلت های اجتماعی و ماهیت زیست اجتماعی (تقسیم کار و اشغال به شغل های مختلف) اقتضا می کند که افراد جامعه به همدیگر نیازمند باشند. رسیدگی به امور دیگران مبتنی بر نیاز، و نیاز لازمه اجتماعی زیستن انسان است. انسان ها نیازهای متنوّعی دارند که می توان آنها را به «نیازهای دنیایی» (معنوی یا روانی و مادی) و «اخروی» تقسیم کرد. منظور از «نیازهای دنیایی مادی»، نیازهای جسمانی است; مانند نیاز به غذا، مسکن، ازدواج و کار. «نیازهای دنیایی معنوی یا روانی»، مثل نیاز به احقاق حق، ایمنی، برقراری صلح و دوستی، روابط عاطفی و شاد کردن است. «نیازهای اخروی»، احتیاج های انسان ها در رابطه با آخرت و رسیدن به سعادت و کمال است و شامل نیازهای فکری، عقیدتی و دینی می شود. حل مشکلات عقیدتی، انسان ها را در رسیدن به سعادت و کمال یاری می کند و این یکی از امور مهمی است که به طور مستقیم با سعادت انسان ها رابطه دارد. در واقع، از جمله مشکلات انسان امروزی، از جمله برخی مسلمانان، گرفتار آمدن در چنگ نگرش های مادی به جهان و به حاشیه راندن دین در زندگی است.

چهارم. در برخی از روایات، سود رساندن به طور اعم (با لفظ «ناس») آمده است که نشان می دهد خدمت کردن باید با در نظرگرفتن اولویت باشد. به عبارت دیگر، می توان چنین استنباط کرد که خدمت به مسلمانان در درجه اول و غیر مسلمانان در درجه بعدی قرار دارد، یا در میان مسلمانان، باید بر اساس شدت و ضعف نیاز و تأثیر مشکلات آنها بر جامعه و پیشبرد اهداف دولت اقدام کرد.10

پنجم. در طول زمان، امور مسلمانان فرق می کند و مسائل تازه ای بروز می نماید که لازم است آن مسائل شناخته شود و سپس برای حل آنها اقدام گردد. دامنه این نیازها و مشکلات گاهی کوچک است که تأمین آنها از عهده گروه کوچکی برمی آید، ولی گاهی نیز دامنه مشکلات چنان گسترده است که تلاش همگانی یا دولتی یا اهتمام مؤسسه های خیریه را می طلبد، به ویژه آنکه اساس پیدایش مؤسسه های خیریه به گستردگی و پیچیدگی نیازها در عصر کنونی برمی گردد.

تحوّل خدمات اجتماعی

در جوامع پیشین و سنّتی، که زندگی اجتماعی پیچیده نبود و روابط اعضا چهره به چهره بود، خانواده و قبیله مفهوم و جایگاه ویژه ای داشت. هرگاه کسی نیازی داشت یا به مشکلی برمی خورد، خانواده، قبیله یا جامعه او آن مشکل و نگرانی و اضطراب را برطرف می کرد. در کنار اینها، نهادهای مذهبی نیز به صورت های گوناگون به ارائه خدمت می پرداختند. نکته مهم آن است که به خاطر سادگی روابط و محدود بودن نیازها، ضرورت ایجاد مؤسسه ها و نهادهای سازمان یافته وجود نداشت و افراد جامعه با پی روی از فطرت انسانی خود و سفارش های اکید ادیان، به یاری دیگران می شتافتند. با تشکیل جوامع شهری و اجتماع های بزرگ، این نیاز پیدا شد تا خدمات اجتماعی دولتی شود. با ظهور انقلاب صنعتی و پیچیده تر شدن روابط اجتماعی و شیوه های زندگی، این نیاز ضروری تر گشت و در پی گسترش انسان های درمانده، بیچاره، ناتوان و بی سرپرست، سازمان ها و مؤسسه های دولتی و غیردولتی بسیاری به وجود آمدند که به خدمات اجتماعی می پرداختند. بدین روی، دولت ها مجبور به طرح و اجرای برنامه های اجتماعی شدند، به گونه ای که اکنون این امر جایگاه اجتناب ناپذیری در جوامع امروزی و حتی قوانین اساسی آنها دارد. اکنون نه تنها سازمان هایی در داخل کشورها تأسیس شده، بلکه برخی از این سازمان ها در سطح بین المللی به فعالیت مشغولند و این امر نشان از جایگاه ویژه خدمت رسانی دارد.

آنگاه که خورشید اسلام طلوع کرد، یکی از سفارش های اولیه و اکید آن به گروندگانش و حتی به دولت اسلامی، پاییدن پیران، بی سرپرستان، یتیمان، گرسنگان و بیماران بود. این مسئله در آیات و روایات و نیز در سیره معصومان(علیهم السلام)کاملا مشهود است.

جایگاه اهتمام به امور مسلمانان در اندیشه اسلام

آیات و روایات متعددی با عنوان های گوناگون (از قبیل انفاق، احسان، صدقه، زکات، صله رحم و اصلاح امور میان مسلمانان) درباره این موضوع حقوقی ـ اخلاقی آمده است. علاوه بر آن، سیره معصومان(علیهم السلام) در اهتمام به امور مسلمانان و جامعه اسلامی، نشانگر جایگاه والای این ارزش اجتماعی در میان نظام ارزشی و هنجاری اسلام و تأثیر آن در ایجاد همبستگی و تحکیم روابط اجتماعی است. برای روشن شدن مطلب و درک اهتمام اسلام به این موضوع، آیات و روایاتی که در این باره آمده است، ذکر می گردد. البته پیش از آن، باید گفت: گستردگی موارد اهتمام، عناوین متعدد و ذکر آنها مجالی کافی می طلبد. بدین روی، برای طولانی نشدن بحث، چند آیه و روایت ـ به عنوان نمونه ـ ذکر می شود. موارد دیگر نیز می تواند تحت این نمونه ها قرار بگیرد یا بیان کارکرد و تحلیل آنها به موارد دیگر نیز سرایت داده شود:

الف. آیات

در خصوص این موارد، آیاتی در قرآن کریم آمده است:

1. صله ارحام: صله رحم یکی از واجبات شرعی است که آیات و روایات متعددی بر وجوب آن دلالت دارد و با عنوان های گوناگون، همانند توصیه به رعایت حقوق ارحام، احسان به پدر و مادر و به ویژه مادر، به تشریح مسئله صله رحم پرداخته شده است; از جمله آیه 28 سوره بقره می فرماید: «کسانی که عهد خدا را پس از محکم بستن آن می شکنند و روابطی را که خدا به پیوند آن امر کرده است می گسلند و در روی زمین فساد می کنند آنان زیان کارند.»

از امام صادق(علیه السلام) درباره این آیه سؤال شد، حضرت فرمود: مراد از «امر خدا» صله رحم است و تأویل دیگر آیه ارتباط شما با ائمّه اطهار(علیهم السلام) است.11

افراد جامعه برای ارضای نیازهایشان با هم روابط اجتماعی دارند. منظور از «روابط اجتماعی» کمک متقابل انسان ها به یکدیگر برای تأمین نیاز است.12 نیازهای عاطفی و نیازهای مادی از جمله نیازهایی است که افراد در ارتباط با یکدیگر و به ویژه در ارتباط با فرزندان، پدر و مادر و خویشان آن را تأمین می کنند. از این رو، صله رحم از موارد مهمی است که اسلام به انجام آن دستور داده است تا بدین طریق، بخش مهمی از روابط عاطفی و آرامش روانی افراد جبران شود یا بخشی از مشکلات مادی آنها از بین برود.

2. اطعام: «و به خاطر دوستی خدا، به فقیر و اسیر و یتیم طعام می دهند.» (انسان: 8)

3. حمایت از مستضعفان مؤمن: «و چرا در راه خدا جهاد نمی کنید، در صورتی که جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک شما، که در مکّه اسیر ظلم کفّارند، دایم می گویند: بار خدایا! ما را از این شهری که مردمش ستم کارند بیرون آور و از نزد خودت برای ما سرپرست قرار ده و از نزد خودت برای ما یار و یاور قرار ده.» (نساء: 75)

4. اقدامات اصلاحی از سوی مصلحان جامعه: «خدا هیچ قومی و هیچ اهل دیاری را در صورتی که آنها مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک نکند.» (هود: 117)

ب. روایات

همان گونه که آیاتی درباره انفاق، زکات، صله رحم، احسان، اصلاح و مانند آن آمده است و از موارد اهتمام به امور مسلمانان به شمار می روند، روایاتی نیز در قالب های متعدد، از جمله عجله در کار خیر، نصیحت، سود رساندن و شاد کردن آمده است که به این امر، ترغیب و تشویق می کنند از جمله آنها روایات ذیل است:

1. به زحمت انداختن خود برای دیگران: امام صادق(علیه السلام)فرمود: سزاوار است مؤمن دارای هشت خصلت باشد:... بدنش از او به خاطر بسیاری عبادت و قضای حوایج مردم در رنج و مشقّت باشد.13

2. آسایش مردم از دست مؤمن: در ادامه روایت قبلی، امام(علیه السلام)می فرماید: و مردم از سوی او در آسایش باشند.14

3. عجله در کار خیر: امام صادق(علیه السلام) می فرماید: پدرم می فرمود: چون اراده کار خیر کردی بشتاب; زیرا نمی دانی چه پیش می آید.15

4. اهتمام به امور مسلمانان; شرط مسلمانی: پیامبر مکرّم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: هر کس صبح کند در حالی که به امور مسلمانان اهتمام ندارد، از آنان نیست، و آنکه صدای مردی را بشنود که صدا می زند: ای مسلمانان! و پاسخ ندهد، مسلمان نیست.16

5. سود رساندن به مردم: از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) سؤال شد: کدام یک از مردم نزد خدا محبوب تر است؟ فرمود: آنکه نسبت به مردم سود بیشتر داشته باشد.17

6. شاد کردن مردم: پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: مردم عیال خدایند و محبوب ترین مردم نزد خدا کسی است که به عیال خدا سود رساند و خانواده ای را شاد کند.18

7. رفع بلا از مسلمانان: حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) می فرماید: هر کس از گروهی از مسلمانان تجاوز آب یا آتش را رد کند، بهشت برایش واجب می شود.19

8. قضای حاجت مسلمانان: امام ششم فرمود: آنکه در پی [برآوردن] حاجت برادر مسلمانش باشد، خداوند در پی حاجت او باشد تا زمانی که به دنبال حاجت مسلمان است.20

9. مؤمن برادر مؤمن است: امام صادق(علیه السلام) فرمود: مؤمن برادر مؤمن است; مانند یک پیکر که هرگاه عضوی از آن دردمند شود، اعضای دیگر هم احساس درد کنند، و روح های آنها نیز از یک روح است. و همانا روح مؤمن پیوستگی اش به روح خدا، از پیوستگی پرتو خورشید به خورشید بیشتر است.21

10. مؤمنان خادم یکدیگرند: امام صادق(علیه السلام) فرمود: مؤمنان بعضی خادم بعضی دیگرند. سؤال شد: چگونه؟ فرمود: به یکدیگر سود می رسانند.22

11. پوشاندن، سیر کردن، گشایش غم وغصه و ادای قرض: حضرت ابی جعفر(علیه السلام) فرمود: سیر کردن، پوشاندن، گشودن غم و ادای قرض از حقوق مؤمن بر مؤمن شمرده می شود، و هرگاه از دنیا رفت، جانشین او در خانواده و فرزندانش باشد.23

12. تلاش برای حاجت مؤمن: امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر کس در [برآوردن] نیاز برادر مسلمانش به خاطر لقای خداوند بکوشد، خدای ـ عزّوجل ـ برای او هزار هزار حسنه بنویسد که خویشانش و همسایگانش و برادرانش [دینی] و آشنایانش آمرزیده شوند.24

روایات دیگری نیز در این باره در کتب حدیثی از جمله ثواب الاعمال، سفینة البحار و امالی شیخ طوسی آمده است.

اصول حاکم در اهتمام به امور مسلمانان

اهتمام به امور مسلمانان در اندیشه اسلام با دیگر اندیشه ها تفاوت اساسی دارد. به دلیل آنکه اسلام انسان را متشکّل از روح  و جسم می داند و برای او دنیای دیگری را نیز ترسیم می کند، انجام کارها توسط انسان را به این دنیا محدود نکرده، بلکه نسبتی میان آنها و آخرت برقرار می سازد. توضیح آیات و روایاتی که در باب اهتمام آمده، در قالبی غیر از بینش های مبتنی به این دنیا (این جهانی) می گنجد و از این رو، اصولی بر آن حاکم است که پیش از توضیح باید یادآور شد.

1. ایمان به خدا و آخرت

نظریه هایی که درباره ارزش گذاری اخلاقی افعال انسان مطرح شده، این جهانی است; مثلا، طرف داران مکتب «منفعت عمومی» (سودگرایی)، که از جمله آنهاست، اعتقاد دارند: ما نمی توانیم بدون در نظر گرفتن دیگران، زندگی راحتی داشته باشیم. طبیعت انسان اقتضا می کند که به طور اجتماعی زندگی کند و این زندگی اجتماعی سرنوشت افراد را به هم مرتبط می سازد. بنابراین، اگر خواهان لذت خودمان هستیم، باید به فکر لذت دیگران هم باشیم; زیرا اگر جامعه ناراحت شود و همه مردم ناراحت باشند، ما هم راحت نخواهیم ماند.25 مقصود ایشان از «سود عمومی»، لذت عموم افراد یا ارضای امیال آنان است. ایشان هدف اخلاق و خیر اخلاقی را سعادت می دانند و سعادت را نیز به تأمین بیشترین سود برای بیشترین افراد تعریف می کنند.26

یکی از اشکال های وارد بر این مکتب، در نظر نگرفتن منافع اخروی و فقط تأکید بر منافع دنیوی است و به این دلیل، سعادت بشر را هم به این دنیا محدود می کنند. با چنین نگرشی، توضیح روایات در قالب آن ناقص خواهد بود. غیر از آن، بر منافع دنیوی افراد برای پالایش انسان از رذایل اخلاقی ترغیب نشده است و به همین دلیل، اعمالشان آنها را به کمال و سعادت واقعی نخواهد رساند. در این زمینه، در ارزش گذاری افعال و نیز در تعیین سعادت، به تناقض هایی می رسند که به هیچ وجه نمی توانند آنها را حل کنند.

اما با توجه به جهان بینی اسلام، که از یک سو، «رابطه انسان با مبدأ» و از سوی دیگر، «رابطه انسان با معاد» را مطرح می کند، معنای «سعادت» هم در این چهارچوب قابل توجیه است و می توان گفت: در بیشتر موارد، «فلاح» را سعادت اخروی معرفی می کند.27 بنابراین، آیات یا روایاتی که در آنها پاداش های متعددی برای عمل نیک و اهتمام به امور دیگران مطرح گردیده و سعادت برای آن ترسیم شده است در قالب اعتقاد به مبدأ و معاد معنا می یابد. اگرچه از منافع دنیوی آن هم نباید غافل گشت; چرا که اسلام به آن به عنوان وسیله و مزرعه آخرت اهمیت داده است. بدین روی، بسیاری از کارهای نیک وجوددارد که پاداش آنها در این دنیا متناسب با آن کارها نیست و عدالت اقتضا می کند که در دنیای دیگری به آنهاپاداش داده شود.

2. اخلاص

«اخلاص» مترتّب بر ایمان است. کسی که مال خود را به دیگران می بخشد و اوقات خود را صرف نیازمندان می کند، اگر علاوه بر ایمان، اخلاص نداشته باشد، پاداش های مورد انتظار از بین می رود. کمک به دیگران برای رضا و دوستی خداست که سبب پالایش رذایل اخلاقی و رسیدن به سعادت می شود و او را در یاری رساندن، صبور، گشاده رو، صادق و بی ریا می کند.

3. علم و آگاهی (شناخت)

اهتمام به امور دیگران مستلزم شناخت و آگاهی کافی از مشکلات و نیازهای آنان است. عدم درک درست مشکل و نیاز و آگاه نبودن از زوایا و راه حل های آن، می تواند علاوه بر آنکه مشکل را برطرف نمی کند، به پیامدهای منفی نیز منجر شود. وقتی از لقمان(علیه السلام) درباره علت نپذیرفتن مسئولیت قضاوت پرسیدند، او در پاسخ گفت: مسئولیت داوری و حکومت در جامعه سخت ترین کار و مشکل ترین مسئولیت است و تاریکی و ابهام از هر سو آن را فراگرفته و انسان بر لبه پرتگاه قرار دارد. این پاسخ و عدم پذیرش نشان از نداشتن شناخت کافی به تمام زوایای این مسئولیت است.28

4. رعایت اولویت ها

به دلیل آنکه افراد از لحاظ نزدیکی و دوری، درجات متفاوتی دارند، حقوق و تکالیفشان هم متفاوت است. آیه 177 سوره بقره، ترتیب تقدّم انفاق به نیازمندان را (خویشان، یتیمان، مساکین، در راه ماندگان و گدایان) بیان می کند. یا در آیات دیگر هم با اندک تفاوتی به این رتبه ها اشاره دارد. این مسئله نشان می دهد که رسیدگی به امور افرادی که از حیث درجه نزدیک هستند مهم تر و لازم تر از درجات بعدی است و هر کسی موظف به اهتمام نسبت به خویشان، ارحام و بعد مراحل دیگر است. با رعایت اولویت ها، مسئولیت رسیدگی به طور مساوی میان اعضای جامعه تقسیم می شود و نیز با علم و آگاهی کامل، این کار صورت می گیرد.

کارکردهای معنوی اهتمام به امور مسلمانان

آثار و کارکردهای فراوانی در آیات و روایات برای موضوع موردنظر آمده است. آثار مترتّب بر آن، نشان از اهتمام اسلام به زندگی، روابط و همبستگی اجتماعی دارد. با توجه به بینش کارکردگرایانه، که آثار عینی عمل را در زندگی فردی و اجتماعی ارزیابی می کند، نقش و تأثیر این موضوع در آن روشن می شود. همان گونه که پیش تر گفته شد، با توجه به موارد زیاد اهتمام به امور مسلمانان، که در آیات و روایات آمده است، با استقرای ناقص، برخی کارکردهای کلی در اینجا ذکر می گردد که شامل بیشتر موارد اهتمام به امور مسلمانان می شود و پرداختن به آثار هر یک نیازمند مجالی دیگر است:

1. کارکردهای صله رحم: صله رحم از موارد اهتمام به امور مسلمانان شمرده شده است. بدین روی، کارکردهایی برای آن ذکر شده است; از جمله: زیادی عمر، روزی، مال و نعمت، رفع فقر، تعاطف میان خویشان و جلب حمایت آنان و افزایش محبت در میان آنها.29

2. در امان بودن از شرّ قیامت: خداوند در آیه 8 ـ 11 سوره انسان می فرماید: «و به خاطر دوستی خدا، به فقیر و اسیر و یتیم طعام می دهند... خدا هم آنان را از شرّ و فتنه آن روز محفوظ داشت و به آنها روی خندان و دل شادان عطا نمود.»

3. دوستی خداوند: «تنها خدای یکتا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او نگیرید و نسبت به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و همسایه نزدیک و همسایه بیگانه و دوستان موافق و رهگذران و بندگان و پرستاران، که زیردست شمایند، در حق همه، نیکی و مهربانی کنید که خداوند خودپسند و متکبّر را دوست ندارد.» (نساء: 36)

4. عاقبت نیک: «مال و فرزندان زیب و زینت زندگانی دنیایند (و لیکن) اعمال صالح ماندگار، نزد پروردگار، بهتر و عاقبت آن نیکوتر است.» (کهف: 46) آیه 76 سوره مریم نیز به همین مضمون است.

5. رستگاری: «حقوق ارحام و خویشان و مسکینان و در راه ماندگان را ادا کن که صله رحم و احسان به فقیران برای آنان که مشتاق لقای خدایند بهترین کار است و اینان رستگاران عالمند.» (روم: 38)

6. لقای خدا: در آیه مذکور، لقای خدا از آثار احسان دانسته شده است.

7. پاداش بزرگ: «هیچ فایده و خیری در سخنان سرّی آنها نیست، مگر آنکه به صدقه و نیکی یا اصلاح میان مردم سخن سرّی گویند و هرکس که در طلب رضای خدا چنین کند به زودی خدا به او اجر بزرگ کرامت نماید.» (نساء: 114)

8. قوّت قلب و اطمینان به آینده: «کسانی که مالشان را شب و روز و نهان و آشکار انفاق می کنند، نزد پروردگارشان پاداشی نیکو دارند و هرگز از حادثه آینده بیمناک و از امور گذشته، اندوهگین نخواهند گشت.» (بقره: 274)

9. آمرزش: امام صادق(علیه السلام) می فرماید: روز خود را با کار خیر آغاز کنید و در اول و آخر روز، بر فرشتگان گماشته خود نیکی املا کنید تا در آن میان، برای شما آمرزش باشد، ان شاءالله.30

10. بهشت: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: هر کس از مسلمانان تجاوز آب یا آتش را برگرداند، بهشت بر او واجب می شود.31

11. گره گشایی خدا از کار گره گشا: امام صادق(علیه السلام) فرمود: آنکه در پی برآوردن نیاز برادر مسلمانش باشد، خدا حاجتش را برآورد تا وقتی که در پی حاجت اوست.32

12. دوستی: مأمون حارثی می گوید: از امام صادق(علیه السلام)پرسیدم: حق مؤمن بر مؤمن چیست؟ فرمود: از جمله حقوق مؤمن بر مؤمن، دوستی اوست.33

13. برآوردن صد هزار حاجت از طرف خدا در قیامت: امام صادق(علیه السلام) فرمود: همانا خداوند ـ عزّوجل ـ برخی از آفریدگانش را برای برآوردن نیازهای فقرای شیعه ما آفرید تا به سبب آن به بهشت وارد شوند. اگر توان داری که از آنان باشی، پس این کار را بکن.34

14. حج و عمره مقبول و روزه دو ماه و اعتکاف در مسجدالحرام: ابراهیم خارقی می گوید: از امام صادق(علیه السلام)شنیدم که می فرمود: هرکس برای برآوردن نیاز برادر مؤمنش، برای طلب آنچه نزد خداست، اقدام کند تا آن نیاز را انجام دهد، خداوند برایش همانند ثواب حج و عمره مقبول و روزه دو ماه از ماه های حرام و اعتکاف آن دو ماه در مسجدالحرام را بنویسد. و آنکه به نیت تأمین نیاز گام بردارد و نتواند برآورد، خدا برایش همانند اجر حج مقبول بنویسد. پس در کار خیر بشتابید.35

15. ثبت ده حسنه: امام صادق(علیه السلام) فرمود: کسی که در بر آوردن نیاز برادر مؤمنش تلاش کند، ده حسنه برایش نوشته می شود.36

16. محو ده سیئه: در ادامه روایت قبلی آمده است: ده سیئه برای صرف اقدامش از او محو می شود.37

17. ترفیع ده درجه: در ادامه روایت پیشین ترفیع ده درجه نیز ذکر شده است.38

18. شادی در قیامت: معمّربن خلّاد می گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: خدا روی زمین بندگانی دارد که برای نیازهای مردم می کوشند. آنان روز قیامت در امنیت هستند. و هرکس در دل مؤمنی شادی ایجاد کند، خدا دلش را روز قیامت شاد گرداند.39

19. هزاران هزار حسنه: حضرت جعفربن محمّد(علیه السلام) فرمود: کسی که برای برای نیاز برادر مسلمانش به خاطر خدا بکوشد، خدای عزّوجل برای او هزار هزار حسنه بنویسد که خویشان و همسایگان و برادران و آشنایانش آمرزیده شوند.40

20. هفتاد و دو رحمت: امام صادق(علیه السلام) فرمود: هرکه از برادر مؤمن گرفتار تشنه کام خود، هنگام بی تابی اش فریادرسی کند و او را از گرفتاری نجات دهد و برای رسیدن به حاجتش او را یاری کند، خدای عزّوجل به سبب آن کار، برایش هفتاد و دو رحمت بنویسد که یکی از آنها را برای اصلاح امر زندگانی او بدهد و هفتاد و یک رحمت را برای [دفع] فزع و ترس قیامت به تأخیر اندازد.41

21. گشایش غم های آخرت: امام صادق(علیه السلام) فرمود: هرکس از مؤمنی غمی بگشاید، در آخرت خدا از او غم هایش را بگشاید.42

22. میوه های بهشتی: در ادامه روایت قبلی، امام(علیه السلام)می فرماید: هرکس مؤمنی را طعام دهد، خدا از میوه های بهشتی به او دهد.

23. ده طواف: اسحاق بن عمّار می گوید: ابوعبداللّه(علیه السلام)فرمود: ای اسحاق! هر کس این خانه [کعبه] را یک بار طواف کند، خدا برایش هزار حسنه بنویسد و هزار سیئه از بین ببرد و هزار درجه ترفیع دهد و هزار درخت در بهشت برایش بکارد و ثواب آزاد کردن هزار انسان را بنویسد، تا اینکه هنگام ورود به بهشت، خدا هشت در بهشت را به رویش بگشاید و به او گفته شود: از هر کدام که می خواهی وارد شو. اسحاق می گوید: به حضرت گفتم: فدایت شوم! این همه ثواب برای طواف کننده است؟ فرمود: آری. آیا به تو از آنچه بافضیلت تر از این است، خبر بدهم؟ گفتم: آری. فرمود: هرکس نیازی از برادر مؤمنش برآورد، خدا برایش ثواب ده طواف بنویسد.43

24. لباس بهشتی: امام صادق(علیه السلام) فرمود: هرکس برادرش را لباس زمستانی یا تابستانی بپوشاند، بر خدا حق است که از لباس های بهشتی به او بپوشاند.44

25. آسانی مرگ: در ادامه حدیث قبلی، امام(علیه السلام) می فرماید: و سختی های مرگ را بر او آسان گرداند.45

26. وسعت قبر: در ادامه حدیث آمده است: خداوند قبرش را گسترش دهد.46

27. ملاقات فرشتگان: در دنباله حدیث می فرماید: هنگامی که از قبرش بیرون می آید، فرشتگان را با بشارت ملاقات کند.47

28. توکیل هفت هزار فرشته از طرف خدا برای استغفار: امام صادق(علیه السلام)می فرماید: هرکس فردی از فقیران مسلمانان را بپوشاند یا با چیزی از غذایش او را یاری رساند، خدای عزّوجل هفت هزار فرشته را وکیل کند تا برای هر گناهی که انجام داده است آمرزش بخواهند تا اینکه در صور دمیده شود.48

29. طول عمر: در این باره شهید مطهری می نویسد: «گناهان اجل را تغییر می دهند و احسان ها و نیکوکاری عمر را زیاد می کنند. یعنی با اینکه اجل و عمر به حکم قضا و قدر الهی تعیین شده اند، این امور عامل تغییر و تبدیل قضا و قدر می باشند.»49

30. افزایش روزی: «مَثَل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق می کنند مَثَل دانه ای است که از یک دانه هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد و خدا از این مقدار نیز بر هرکه خواهد، بیفزاید; زیرا رحمت خدا بی منتهاست و به همه چیز احاطه کامل دارد.» (بقره: 261)

آثاری که ذکر شد، بسیاری مربوط به آخرت و برخی دنیوی بود. افزون بر اینها، به آثار اجتماعی شان نیز می توان اشاره کرد که باواسطه، از تشویق و ترغیب مردم و اعطای پاداش های اخروی در صورت رسیدگی به امور دیگران قابل استنباط است. بسیاری از این آثار نسبت به مصادیق و موارد اهتمام به امور مسلمانان (انفاق، صدقه، اصلاح و قرض الحسنه) هم پوشی دارد; ولی آنچه مهم است آثار اجتماعی مترتّب بر آنهاست که با توجه به اهمیت آنها در روابط اجتماعی، مهم ترین آنها ذکر می شود:

کارکردهای اجتماعی اهتمام به امور مسلمانان

مهم ترین بحث موردنظر پس از بیان کارکردهای اهتمام به امور مسلمانان، تبیین و برقراری چگونگی ارتباط میان آثار با علل آنهاست. ولی به دلیل آنکه برخی از آثار، همانند آثار اخروی آزمون پذیر نیست، نمی توان این ارتباط علّی و معلولی نامعلوم را تبیین کرد. با این همه، اقدام مسلمانان به ارتباط با یکدیگر و اهتمام به برآوردن نیازها از جمله امور اجتماعی است که پیامدهایی اجتماعی ـ گرچه باواسطه ـ بر آنها مترتب است. برخی از آثار اجتماعی اهتمام به امور مسلمانان ـ هرچند ناقص ـ ذکر می گردد:

1. الفت و برادری

آلن بیرو در تعریف «همبستگی اجتماعی» گفته است: «احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه که از آگاهی و اراده برخوردار باشند. همچنین همبستگی می تواند شامل پیوندهای انسانی و برادری بین انسان ها به طور کلی یا حتی وابستگی متقابل حیات و منافع آنها باشد. همبستگی حایز یک معنای اخلاقی است که بر پایه آن در سطح یک گروه یا یک جامعه، اعضا به یکدیگر وابسته اند و به طور متقابل نیازمند یکدیگر.»50

دورکیم «همبستگی اجتماعی» را نوعی نظم خودبنیاد اجتماعی و اخلاقی می داند که در آن، افراد با هم پیوند یافته و هماهنگ باشند.51

دو تعریف مذکور بیشتر به «پیوستگی و وابستگی افراد جامعه به یکدیگر» بر اساس نیاز و «فرهنگ و احساسات و عواطف» بر مبنای اخلاق و ارزش ها تأکید دارد. دورکیم وقتی درباره «نظم» سخن می گوید، آن را مقوله ای اجتماعی می داند که باید بر مبنای عنصر اخلاقی یا نظامی از عقاید و ارزش های جمعی باشد که کنش های متقابل مردم را در جهت اهداف یا منافع جمعی هدایت می نماید.52

سپس دورکیم در زمینه پاسخ به عوامل همبستگی اجتماعی، دو نوع همبستگی مکانیکی و ارگانیکی (انداموار) را مطرح می کند. همبستگی مکانیکی از راه همانندی ایجاد می شود که نمونه بارز آن می تواند جامعه روستایی باشد. همبستگی در چنین جامعه ای مستحکم و نفوذناپذیر است. وجود ارتباطات بسیار نزدیک و چهره به چهره در آن و ایجاد وحدت درونی، افراد را برای رسیدگی به مصالح نوعی برمی انگیزاند. از سوی دیگر، وجود وجدان جمعی و احساسات مشترک در میان اعضای جامعه، فرد را در مشکلات و گرفتاری های اعضا شریک می سازد.53

همبستگی ارگانیکی (انداموار)، که نمونه آشکارش جوامع صنعتی است، از راه تقسیم کار و ناهمانندی های مکمّلی، که در آن وجود دارد، حاصل می شود.54 دورکیم وجود تمایز اجتماعی افراد را با اندام های موجود زنده مقایسه می کند; چرا که اندام ها با آنکه هر کدام وظیفه خاصی بر عهده دارند و همانند نیستند، ولی همه برای حیات موجود زنده لازمند.55

بنابر توضیحی که از «همبستگی اجتماعی» از دیدگاه دورکیم ذکر شد، می توان گفت: همبستگی بر اساس نوع اول، که از راه همانندی است، از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت می کند. در جوامع مسلمان، که افراد بر اساس فرهنگ و ارزش های اسلامی، روابط اجتماعی خود را برقرار می سازند، الگوهای رفتاری، احساسات و عواطف مشترک می تواند منبعث از ارزش های اسلامی باشد و اعضا روابط خود را با توجه به آموزه های اخلاقی و ارزشی خود تنظیم کنند. در آن صورت، اهتمام به نیازها و مشکلات مسلمانان، به عنوان عملی عبادی و ضرورتی انکارناپذیر در جامعه تلقّی می گردد که مورد پذیرش همگان واقع شده است. چنین عملی به طور غیرمستقیم، پیامدهایی در زندگی فردی و اجتماعی آنها برجای می گذارد که مهم ترین آنهااحساس همدلی، انسوالفتونیازبه یکدیگر است.

امام صادق(علیه السلام) در روایتی مؤمن را برادر مؤمن می داند و می فرماید: «مؤمن برادر مؤمن است; مانند پیکری که هرگاه عضوی از آن دردمند شود، اعضای دیگر هم احساس درد کنند و روح آنها نیز از یک روح است. و همانا روح مؤمن پیوستگی اش به روح خدا، از پیوستگی پرتو خورشید به خورشید بیشتر است.»56

ارتباط صمیمانه با دیگران و تلاش برای تأمین نیازهای مسلمانان در حدّ امکان و ـ بنابر روایاتی ـ نیّت و گام برداشتن برای تحقق نیازهای همنوعان، دردها و نگرانی ها را کاهش می دهد و آنها را به پیوند مستحکم احساسات و اهداف مشترک سوق می دهد. نکته مهم در این ارتباط ها، آن است که در اسلام، گذشته از تأمین نیاز به خاطر هم نوع بودن، به خلوص نیّت و الهی بودن قصد نیز سفارش شده است تا کمک کننده انتظار پاداش را تنها از خدا داشته باشد و کار را به نحو اکمل انجام دهد. در واقع، اهتمام به امور دیگران بر مبنای نظامی از عقاید و ارزش های اسلامی است که اعضای جامعه را در جهت اهداف جمعی، چه اهداف دنیایی یا آخرتی، هدایت می کند. در نتیجه، وقتی خاستگاه احساس وابستگی و تعلّق خاطر عمیق به دیگران و حل مشکلات آنها دین باشد و تلقّی عبادی بودن به آن ضمیمه گردد، همه کارها و رسیدگی ها از ضمانت اجرایی مؤکّدی برخوردار می شود. این نگرش مشکلاتی را که دامنگیر افراد در جوامع نوین است و معمولا حل آنها مترتّب بر سودهای متقابل ظالمانه است، تا حدّی جبران می کند و انسان ها را برای دست یازیدن مشتاقانه به اقدامات مثبت، آن هم نه برای سودهای ظالمانه، بلکه برای خشنودی خدا و امید به آمرزش گناهان و پاداش اخروی برمی انگیزاند.

فارابی عامل ایجاد همبستگی را «محبت» می داند و آن را به «محبت طبیعی» (مانند محبت والدین به فرزند) و «محبت ارادی» تقسیم می کند. «منشأ محبت ارادی، به امور ارادی است. این امور عبارتند از: 1. اشتراک در فضیلت; 2. دست یابی به منفعت; 3. دست یابی به لذت. در مدینه فاضله، محبت در درجه اول با اشتراک در فضیلت حاصل می شود و اشتراک در فضیلت نتیجه عقاید و اعمال مشترک است. اما عقاید مشترک، که سزاوار است اهل مدینه در آن اشتراک داشته باشند، سه بخش می باشند: 1. اشتراک در مبدأ; 2. اشتراک در منتها; 3. اشتراک در بین مبدأ و منتها. "اشتراک عقیده در مبدأ" اشتراک در امر باری تعالی است و "اشتراک عقیده در منتها" اتفاق نظر درباره سعادت انسان است و "اشتراک عقیده در بین مبدأ و منتها" اشتراک عقیده در مورد افعالی است که با آنها سعادت تحصیل می شود. چنان که اهل مدینه فاضله در این اندیشه ها اتفاق نظر داشته باشند و این اتفاق نظر با افعالی تکمیل گردد که با آنها سعادت تحصیل می شود، ضرورتاً محبت به دنبال خواهد آمد. از طرف دیگر، چون اهالی مدینه فاضله در کنار یکدیگر زندگی می کنند، بعضی نیازمند بعض دیگر بوده و به یکدیگر نفع می رسانند، محبت ناشی از منفعت هم به دست خواهد آمد. آنان به دنبال اشتراک در فضیلت و بذل نفعی که به یکدیگر می رسانند، طبعاً از یکدیگر لذت می برند و بنابراین، به دنبال آن، محبت نیز حاصل می شود.»57

در آیات 63 سوره فرقان و 53 بنی اسرائیل، تأثیر رفتار نیکو و تواضع یا بدگویی و ستیزه جویی در تحکیم وحدت یا تشدید تفرقه و اختلاف بیان می شود. اگر در جامعه اسلامی، توانگران با اخلاص در خدمت ناتوانان قرار گیرند، فقرا و مساکین با پشتیبانی ثروتمندان به زندگی امیدوار می شوند و از مسیر احتمالی انحراف در امان می مانند. آنگاه است که اعضای جامعه خود را در سرنوشت یکدیگر مؤثر می دانند و ثمره چنین وضعیتی یکپارچگی خواهد بود.58

2. تقویت دین

«دین» آیینی است که دارای عقاید صحیح و مطابق با واقع است و رفتارهایی را که در رسیدن انسان ها به کمال و سعادت حقیقی تأثیر دارد، توصیه می کند.59 هدف از دین و عمل به احکام آن، رسیدن به کمال و سعادت («سعادت» به معنای رسیدن به قرب الهی) می باشد. دینی که دنیا و آخرت را با هم در نظر می گیرد و عمل به احکام آن را در دنیا مقدّمه آخرت می داند، حرکت طبق دین تقویت آن محسوب می گردد. «اهتمام به امور مسلمانان» از رفتارهایی است که طبق آیات و روایات، در وصول به کمال و سعادت تأثیر دارد. کسی که به این رفتار عبادی برای خشنودی خدا عمل کند، گامی اساسی برای تقویت دین برداشته است; چرا که هم به عمل عبادی اقدام کرده و هم عمل او در رابطه با انسان هایی است که در نظام ارزشی و هنجاری همانند قرار دارند و این همانندی زمینه های تقویت دین را به وجود می آورد. هر حرکتی که انسان ها را با آموزه های دین آشنا سازد و با اعمال خیر، محبتی در دل نسبت به دین به وجود آورد، در واقع دین را ترویج کرده و انسان ها را با آن آشنا ساخته است. تقویت ایمان سست باوران و ایجاد زمینه های هدایت و گرایش بیشتر به دین از نتایج مترتّب بر آن است.

3. کاهش فاصله طبقاتی

در کتاب تحلیلی اجتماعی از صله رحم، به معیارهای کلی حاکم بر روابط اجتماعی اشاره و از چهار اصل نام برده شده است:

اصل اول «قسط و عدل» است که آیة اللّه مصباح در توضیح آن می گوید: هر فردی در صورتی حاضر است در زندگی اجتماعی مشارکت کند و فعالیتی برای دیگران انجام دهد که در منافع حاصل از آن شریک باشد. عقل هم حکم می کند که هرکس به اندازه ای که در زندگی اجتماعی و تحصیل مصالح مؤثر است، به همان اندازه، از نتایج آن بهره مند شود; یعنی عقل افراد را الزام می کند که کاری برای اجتماع انجام دهند. در مقابل حقی نیز به نفع آنان در اجتماع در نظر می گیرد و این همان عدل و قسط است.60

اصل دوم «احسان» است و در توضیح آن آمده که وجود تفاوت میان افراد، نابرابری امکانات و زمینه ها و اوضاع اجتماعی برای شکوفایی همواره افراد قابل توجهی از جامعه را از امکان ورود به جریان تعاملی اصل اوّلی محروم می سازد. از این رو، برای پرکردن این خلأ و رفع محرومیت های بنیانکن و شکاف های تنش آفرین در نظام اجتماعی، لازم است برخی امکانات به صورت بلاعوض در اختیار آنان قرار گیرد.61 از جمله این امکانات بلاعوض، می توان به زکات، صدقه، انفاق و وقف اشاره کرد که هرکدام با کارکردهای مربوط به خود، بخشی از شکاف های موجود را پرمی کند.

خداوند در آیه 90 سوره نحل می فرماید: «همانا خداوند به عدل و احسان و بخشش به خویشان امر می کند و از فحشا و منکر و ستم باز می دارد. خداوند به شما اندرز می دهد، شاید متذکر شوید.» در این آیه، پس از مسئله «عدالت»، احسان و بخشش به خویشان را یادآور می شود و از آن می توان فهمید که در کنار عدالت، باید احسان و بخشش نیز صورت گیرد تا افرادی که در موقعیت های نامتناسب و ناموزون قرار گرفته اند، به سطح عدالت نزدیک شوند.

مرحوم علّامه جعفری در توضیح علت وجوب زکات می نویسد: «با نظر به علت تشریع زکات و سایر مالیات هایی که با عناوین دیگر در منابع اسلامی وارد شده است، این مطلب روشن می شود که اسلام مبارزه جدّی با فقر و هرگونه محرومیت های مادی را مورد دستور قرار داده است. نمونه روایاتی که علت تشریع زکات را متذکر شده است، از این قرار است: زراره و محمّدبن مسلم نقل می کنند که امام صادق(علیه السلام)فرمود: خداوند در اموال اغنیا برای فقرا حقی معیّن فرموده است که برای آنان کافی است. اگر کافی نبود، خداوند بر آن حق می افزود. پس بینوایی فقیران مربوط به حکم خدایی نیست، بلکه از آن جهت است که اغنیا آنان را از حق خود محروم کرده اند. اگر مردم حقوق واجب را ادا می کردند، فقرا به زندگانی شایسته ای می رسیدند.62

روایات مربوط به اهتمام به امور مسلمانان، بیشتر فرد را مورد خطاب قرار داده اند. این خطاب نشان می دهد آنجا که دولت اسلامی به دلایلی نتواند عدالت اجتماعی را میان افراد برقرار سازد تا همه به طور یکسان از امکانات جامعه بهره مند گردند، وظیفه و تکلیف مسلمانان است که به نیازمندی های هم کیشان خود در حد توان رسیدگی کنند. به عبارت دیگر، اقدامات دولت اسلامی در تأمین نیازهای مسلمانان در سطح کلان، و اقدامات مردم در سطح خرد تبیین می شود. «تشریع این احکام [قرض، هبه، وقف، عاریه و مانند آن] و عمل به آنها در جوامع اسلامی می تواند تا حد بسیار، از بروز فقر جلوگیری کند و بسیاری از مشکلات اقتصادی آنان را حل کند، تا جایی که عده ای معتقدند: اگر به این قوانین به طور کامل عمل شود، ریشه فقر از جوامع اسلامی کنده خواهد شد. با وجود این، ممکن است به دلیل حرص و زیاده خواهی و میل به انباشت ثروت، کسانی نفع خود را در فقر و محروم نگه داشتن بخشی از جامعه ببینند... در چنین مواردی، که حکومت از تأمین عدالت اجتماعی به هر علت ناتوان است، اسلام آحاد جامعه اسلامی را مخاطب قرار می دهد و به حمایت از یکدیگر فرا می خواند و با تشریع وظایف و تکالیف فردی، تک تک مسلمانان را به پشتیبانی از نیازمندان مکلّف می کند.»63

4. ایجاد آرامش روان در افراد جامعه

مهاجرت، شهرنشینی، تقسیم کار تخصصی، ارتباطات پیچیده،  تسلّط نگرش های سودگرایانه در روابط انسانی، ضعف بنیان های اعتقادی و اخلاقی، کاهش ارتباطات عاطفی، و احساس نیاز وابستگی به سازمان ها به جای خانواده و افراد را می توان از علل فردگرایی و خودمحوری و عدم نیاز احساس نیاز به دیگران دانست. این ازتباطات مصنوعی، هیچ گاه نیازهای عاطفی افراد را اشباع نمی کند و اختلال ها و نارسایی های شخصیتی، اخلاقی و رفتاری بسیاری را به وجود می آورد. آنگاه است که افراد به همدیگر احساس تعلّق نمی کنند و برای ارضای نیازهای عاطفی خود، به دنبال بدیل هایی می گردند که هیچ تأثیری در پرورش آنها ندارد. از این رو، اسلام به عنوان دینی اجتماعی به این نیاز اساسی توجه کافی کرده و به تربیت انسان هایی که به نیازهای عاطفی دیگران حسّاسند، اهمیت داده است. سفارش به رسیدگی نسبت به نیازهای دیگران در جامعه صنعتی امروز اهمیت بیشتری دارد; چرا که ایجاد ارتباط عاطفی در انسان ها، هم در پرورش نسل و آرامش روان برای آنها و هم در سیر به طرف کمال و سعادت، که هدف آفرینش انسان است، نقش دارد. ایجاد ارتباط از طریق عاطفه و اخلاق، آرامش روان و ارتباط وثیق اجتماعی را به وجود می آورد. در این زمینه، انسان های خودمحور، خودخواه و خودبین به شدت در منابع اسلامی نکوهش شده اند; چراکه آنها جز به منافع و مشکلات خود نمی اندیشند و از این رو، نه از دیگران حمایت می کنند و نه مورد حمایت واقع می شوند.

در کتاب آناتومی جامعه، استدلال شده است که هرچه پیچیدگی روابط بیشتر شود، ارضای نیازها بیشتر دچار اختلال می گردد و هرچه ارضای نیاز بیشتر دچار اختلال گردد، احساس ناکامی در افراد و اعضای جامعه بیشتر می شود. آنگاه نتیجه می گیرد که هرچه ناکامی افراد بیشتر شود، انواع انحرافات پیش می آید. سرانجام، در این زنجیره از روابط علّی، پیدایش رفتارهای انحرافی در روابط اجتماعی ریشه دارد و تعداد قابل توجهی از مسائل روانی افراد در نهایت، از مسائل اجتماعی سرچشمه می گیرد.64

با توجه به این مطلب، باید گفت: نظام اخلاقی در جوامع سنّتی و صنعتی با ویژگی های خاص خود و ویژگی روابط اجتماعی انسان ها در آنها تغییر نمی پذیرد و در هر صورت، اسلام به ارتباط عاطفی و حمایت های مادی و معنوی از همدیگر سفارش می کند تا بدین وسیله، نیازهای متعدّد افراد بیشتر اشباع شود، به ویژه نیازهای روانی که امروزه افراد زیادی با آنها دست و پنجه نرم می کنند.

5. جلوگیری از انحراف های اجتماعی

بر اساس نظریه مازلو، انسان ها دارای نیازهای اساسی (فطری) از جمله نیازهای جسمی، نیاز به روابط اجتماعی، تأیید و احترام، ایمنی و خویشتن یابی هستند. نیاز به غذا خوردن، آشامیدن، مسکن، روابط جنسی و مانند آن از جمله نیازهای جسمی می باشند. اگر این نیازها ارضا نشود و فرد با محرومیت مواجه گردد، به تدریج می کوشد تا از راه های غیر هنجارمند آنها را برآورده سازد. نیاز به برقراری روابط دوستانه با دیگران، وابستگی فرد به گروه را افزایش می دهد و به محبوبیت داشتن در میان دیگران متمایل می سازد. از این طریق است که می کوشد خود را با هنجارهای آن گروه و جامعه سازگار گرداند. در صورت عدم ارضای این نیاز، تمایل فرد به کج روی افزایش می یابد.65

در سایر موارد نیز اگر نیازهای اساسی فرد با محرومیت روبه رو شود، احتمال انجام اعمال کج روانه بیشتر می شود. آمارهای متعدد در رابطه بین محرومیت های گوناگون با اعمال انحرافی، بیانگر این نکته است. اگر در جامعه ای رتق و فتق امور دیگران و توجه به آنها گسترش یابد و انسان هایی ـ حتی به صورت گروهی و سازمان یافته ـ به این کار اقدام کنند، جلوی انحراف های زیادی در جامعه گرفته می شود. بنابراین، برای پایان دادن و دست کم کاهش اضطراب ها، افسردگی ها، تنهایی ها، انحراف های اجتماعی و هزاران بیماری روانی دیگر، نیازمندیم تا دست همدیگر را به صمیمیت بفشاریم و از هیچ کمک خیرخواهانه دریغ نورزیم.

6. ایجاد امید به زندگی

انسان ها همواره با امید زنده اند و اگر امید به آینده نباشد، از فعالیت و زندگی باز می ایستند. گاهی انسان هایی در عمر خود، آن قدر با گرفتاری ها، مصیبت ها و رنج ها مواجه شده اند که دیگر امید به آینده و زندگی را از دست داده اند. توجه خویشاوندان، آشنایان، دوستان و دیگران به چنین انسان هایی ـ دست کم پای درد دل آنان نشستن ـ بارقه امید را در دل آنان روشن می سازد. توانایی انسان ها در برابر سختی ها و مشکلات آن چنان زیاد است که تحمّل آنها به تدریج، بر توانایی ها می افزاید; ولی آنچه انسان ها را از پای درمی آورد، احساس تنهایی است. این درد، توانایی را از آنها سلب می کند و آنها را بسان گوشتی متحرّک در می آورد. اما رسیدگی به یکدیگر بر مقاومت آنها می افزاید.

    پى نوشت ها

    1ـ جرّ خلیل، فرهنگ عربى لاروس، ج 2، ص 2136.

    2ـ على اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج 8، ص 514.

    3ـ غلامرضا انصاف پور، فرهنگ فارسى، ص 70 / على اکبر دهخدا، پیشین، ج 8، ص 176.

    4ـ جرّ خلیل، پیشین، ج 1، ص 318.

    5ـ محمّد معین، فرهنگ معین، ج 3، ص 2788.

    6ـ سید مجتبى عزیزى، تحقیقى در ابعاد مختلف نهضت خدمات رسانى به مردم، تهران، سازمان عقیدتى سیاسى ناجا (معاونت سیاسى)، 1382، ص 7.

    7ـ محمّد معین، پیشین، ج 1، ص 1907.

    8ـ حمید انصارى، مبانى تعاون، دانشگاه پیام نور، 1371، ص 1.

    9ـ همان، ص 2.

    10ـ محمد زاهدى اصل، مقدّمه اى بر خدمات اجتماعى در اسلام، تهران، دانشگاه علّامه طباطبائى، 1370، ص 12.

    11ـ محمد زاهدى اصل، مقدّمه اى بر خدمات اجتماعى در اسلام، تهران، دانشگاه علّامه طباطبائى، 1370، ص 12.11ـ ر.ک: محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، المکتبة الاسلامیه، 1389 ق.

    11ـ جرّ خلیل، فرهنگ عربى لاروس، ج 2، ص 2136.

    12ـ فرامرز رفیع پور، آناتومى جامعه، تهران، شرکت سهامى انتشار، 1378، ص 73.

    13ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 3، باب «خصال المؤمن»، ص 78.

    14ـ همان.

    15ـ همان، باب «تعجیل فعل الخیر»، ص 212.

    16ـ همان، باب «الاهتمام بامور المسلمین»، ص 238.

    17ـ همان.

    18ـ همان.

    19ـ همان، ص 240.

    20ـ شیخ عباس قمى، سفینة البحار، ج 2، ص 481ـ482.

    21ـ همان، ج 3، ص 242ـ243.

    22ـ همان.

    23ـ همان، ص 245ـ252.

    24ـ همان، ص 282.

    25ـ محمّدتقى مصباح، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، 1376، ص 68.

    26ـ مجتبى مصباح، بنیاد اخلاق، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، 1382، ص 203.

    27ـ محمّدتقى مصباح، پیشین، ص 100ـ101.

    28ـ على شیخ موحد، «خدمت رسانى: اصول و آثار»، مجله اندیشه حوزه، ش 3 و 4، مشهد، دانشگاه علوم رضوى، 1382، س نهم.

    29ـ سیدحسین شرف الدین، تحلیلى اجتماعى از صله رحم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1378، ص 179ـ195.

    30ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 3، باب «تعجیل فعل الخیر»، ص 212.

    31ـ همان، ص 238.

    32ـ همان.

    33ـ همان، ص 245.

    34ـ همان، ص 281.

    35ـ همان.

    36ـ همان، ص 285.

    37ـ همان.

    38ـ همان.

    39ـ همان.

    40ـ همان.

    41ـ همان، ص 286.

    42ـ همان.

    43ـ شیخ عباس قمى، سفینة البحار، ط. الثانیة، دارالاسوه للطباعة والنشر، 1416 ق، ج 2، ص 482.

    44ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ص 292.

    45ـ همان.

    46ـ همان.

    47ـ همان.

    48ـ همان.

    49ـ مرتضى مطهرى، انسان و سرنوشت، تهران، صدرا، 1368، ص 80.

    50ـ آلن بیرو، فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه باقر ساروخانى، چ چهارم، تهران، کیهان، 1380، ص 400.

    51ـ عبدالرسول یعقوبى، عوامل همبستگى و گسستگى ایرانیان، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، 1383، ص 22.

    52ـ همان، ص 27 و 28.

    53ـ ریمون آرون، مراحل اساسى سیر اندیشه در جامعه شناسى، ترجمه باقر پرهام، چ ششم، تهران، علمى و فرهنگى، 1382، ص 365ـ366.

    54ـ عبدالرسول یعقوبى، پیشین، ص 30.

    55ـ ریمون آرون، پیشین، ص 362.

    56ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 3، ص 243.

    57ـ عبدالرسول یعقوبى، پیشین، ص 41 و 42.

    58ـ محمد زاهدى اصل، پیشین، ص 79.

    59ـ محمّد حسین زاده، مبانى معرفت دینى، چ دوم، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، 1380، ص 17 و 18.

    60ـ سیدحسین شرف الدین، پیشین، ص 34.

    61ـ همان، ص 35.

    62ـ محمّدتقى جعفرى، ترجمه و شرح نهج البلاغه، چ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1372، ج 20، ص 101.

    63ـ جمعى از مؤلفان، روان شناسى اجتماعى با نگرش به منابع اسلامى، تهران، حوزه و دانشگاه و سمت، 1382، ص 353.

    64ـ فرامرز رفیع پور، پیشین، ص 80.

    65ـ على سلیمى و محمد داودى، جامعه شناسى کجروى

نظرات  (۱)

سلام
باز هم ارادت
وبلاگ پر محتوا و متنوعی دارید
کمی هم اطلاع رسانی راجع به وبلاگتان بد نیست
عده کمی شما را به نام دلپر می شناسند
پاسخ:
سلام و درود بر شما
از توجه و اظهار لطف شما نسبت به مطالب و بنده سپاسگزارم

بیا و درگذر از این ، که در اندیشه اش دلپر  -  در این دوران بد نامی ، به گمنامی نظر دارد .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی